به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
یوسف چو رخت ماهی در خواب ندیده ست این
خورشید چنان زلفی در تاب ندیده ست این
دو چشم چو بادامت در خواب بود دایم
بادام چنان چشمی در خواب ندیده ست این
محراب دو ابرویت طاق است درین عالم
طاقی که چنان هرگز محراب ندیده ست این
بویی که دهد زلفت گلزار کجا دارد؟
خونی که خورد لعلت عناب ندیده ست این
بالای تو گر بیند، مهتاب شود سایه
خود سایه بالایت مهتاب ندیده ست این
نقشی که رخت دارد در آب دو چشم من
یک چشم چنان نقشی در آب ندیده ست این
صد حرف فرو خوانده ست از دفتر تو خسرو
بی دایره عشقت یک باب ندیده ست این
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.