به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نه یار وعده بوس و کنار می کندم
نه دل ز دیدن رویش قرار می کندم
درون دل نه یکی صد هزار افسون است
هنوز آرزوی آن سوار می کندم
همی خلد به دل من چو ناوک دشمن
نصیحتی که کسی دوستدار می کندم
شبی ز بیم گزندش هزار ناوک آه
فرو همی خورم، ار چه فگار می کندم
دگر ز بخت خودم عزتی نمی باید
همین بس است که پیش تو خوار می کندم
توام به تیغ کشی و خیال کشت که او
شفیع می شود و شرمسار می کندم
شبم به خوردن خون رفت، ساقیا، می ده
که آن شراب شبانه خمار می کندم
پگه بیامد و همسایه گفت «خوابم نیست
که ناله های تو در سینه کار می کندم
شراب عشق تو می بایدم به سر هر چند
که بامداد اجل هوشیار می کندم
به ناز گفت شبی «خسروا، گلت نشکفت »
هنوز آن سخنش خار خار می کندم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.