کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو نام تو در نامه ای دیده ام

    به نامت که بر دیده مالیده ام

    به یاد زمین بوس در گاه تو

    سراپای آن نامه بوسیده ام

    ز نام تو آن نامه نامدار

    سر بندگی برنپیچیده ام

    جز این یک هنر نیست مکتوب را

    وگر نیست، باری من این دیده ام

    که آنها که در روی او خوانده ام

    جوابی از او باز نشنیده ام

    قلم چون سر یک زبانیش نیست

    از آن ناتراشیده ببریده ام

    ولی اینکه بنهاد سر بر خطم

    از او راستی را پسندیده ام

    زبانم چو یارای نطقش نماند

    زبانی ز نی بر تراشیده ام

    بیا، ای دبیر، ار نداری مداد

    سیاهی برون آور از دیده ام

    سخنهای بگزیده بنویس و گوی

    که ای مونس و یار بگزیده ام !

    چو زلف تو شوریده شد حال من

    ببخشای بر حال شوریده ام

    سیه کرده ام نامه از دود دل

    سیه روتر از خاک کن دیده ام

    چو خسرو در این رقعه از سوز دل

    به نی آتش تیز پوشیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha