کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ماهی رود و من همه شب خواب ندانم

    وه این چه حیات است که من می گذرانم

    گفتی که «چسانی، ز غمم باز نگویی؟»

    من با تو چه گویم، چو ندانم که چسانم؟

    یک شب ز رخ خویش چراغیم کرم کن

    تا قصه اندوه توام پیش تو خوانم

    بوده ست گمانم که ز دستت نبرم جان

    جاوید بزی تو که یقین گشت گمانم

    پرسی که بگو حال خود، ای دوست، چه پرسی؟

    آن به که من این قصه به گوشت نرسانم

    نی ز آن منی تو، چه برم رشک ز اغیار

    بیهوده مگس از شکرستان که رانم؟

    تا چند دهی درد سر، ای اهل نصیحت

    من خود ز دل سوخته خویش به جانم

    زان گونه که ماندی تو درین سینه، هم اکنون

    مانی تو درین سینه و من بنده نمانم

    گویند که «خسرو، تو شدی خاک به کویش »

    ناچار چو رفتن به درش می نتوانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha