امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۸۴: چو نام تو در نامه ای دیده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو نام تو در نامه ای دیده ام به نامت که بر دیده مالیده ام به یاد زمین بوس در گاه تو سراپای آن نامه بوسیده ام ز نام تو آن نامه نامدار سر بندگی برنپیچیده ام جز این یک هنر نیست مکتوب را وگر نیست، باری من این دیده ام که آنها که در روی او خوانده ام جوابی از او باز نشنیده ام قلم چون سر یک زبانیش نیست از آن ناتراشیده ببریده ام ولی اینکه بنهاد سر بر خطم از او راستی را پسندیده ام زبانم چو یارای نطقش نماند زبانی ز نی بر تراشیده ام بیا، ای دبیر، ار نداری مداد سیاهی برون آور از دیده ام سخنهای بگزیده بنویس و گوی که ای مونس و یار بگزیده ام ! چو زلف تو شوریده شد حال من ببخشای بر حال شوریده ام سیه کرده ام نامه از دود دل سیه روتر از خاک کن دیده ام چو خسرو در این رقعه از سوز دل به نی آتش تیز پوشیده ام امیر خسرو دهلوی