امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۳۸: نه یار وعده بوس و کنار می کندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه یار وعده بوس و کنار می کندم نه دل ز دیدن رویش قرار می کندم درون دل نه یکی صد هزار افسون است هنوز آرزوی آن سوار می کندم همی خلد به دل من چو ناوک دشمن نصیحتی که کسی دوستدار می کندم شبی ز بیم گزندش هزار ناوک آه فرو همی خورم، ار چه فگار می کندم دگر ز بخت خودم عزتی نمی باید همین بس است که پیش تو خوار می کندم توام به تیغ کشی و خیال کشت که او شفیع می شود و شرمسار می کندم شبم به خوردن خون رفت، ساقیا، می ده که آن شراب شبانه خمار می کندم پگه بیامد و همسایه گفت «خوابم نیست که ناله های تو در سینه کار می کندم شراب عشق تو می بایدم به سر هر چند که بامداد اجل هوشیار می کندم به ناز گفت شبی «خسروا، گلت نشکفت » هنوز آن سخنش خار خار می کندم امیر خسرو دهلوی