کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیار، ساقی، دریای بیکرانه به سویم

    که کشته می نشود آتش جگر به سبویم

    طفیل خاک یکی جرعه ریز بر سر من، ریز

    که گرد تو به ازاین دلق بی نماز بشویم

    نگنجم ار به در زاهدان ز بهر تبرک

    بس است خدمت رندان مست بر سر کویم

    خوش آن خمار پیاپی که لعبتان خماری

    شبم دهند شراب و ره درونه ربویم

    به یک سفال لبالب فروختم همه جنت

    که درد نقد به از سلسبیل نسیه بجویم

    حریف بیشتر از من شود خراب که پیشش

    به هر پیاله سرودی ز درد خویش بگویم

    صلاح رهزن من شد که ذوق بت نگرفتم

    کجاست شاهد بت رو که ره به قبله بجویم؟

    به بت پرستی خلقی که سنگسار کنندم

    نه صبر آن که ز سنگی بود ز روی برویم

    دلم به خدمت او بود دوش گفت که خسرو

    تو دانی و در مسجد که من سگ در اویم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha