امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۰۱: خیز، ای به دل نشسته که بیدل نشسته ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیز، ای به دل نشسته که بیدل نشسته ایم مگسل ز ما که بهر تو از خود گسسته ایم آه، ار به روی تو نگشاییم ما شبی چشمی که در فراق تو شبها نشسته ایم آلوده جفای تو جان می رود درون هر چند کز خدنگ جفای تو خسته ایم سامان ز ما طلب مکن، ای پارسا، که من میخواره و سفال به تارک شکسته ایم در ده شراب شادی از آن رو که عقل رفت دانی که از کدام بلا باز رسته ایم؟ خسرو، چه جای صرفه جان است و بیم سر ما را که پیش سنگ ملامت نشسته ایم امیر خسرو دهلوی