کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر گلی ندهی ز باغ خود به خاری هم خوشیم

    ور کناری و لبی ندهی به باری هم خوشیم

    گر چه هر شب جز جگرخواری بفرماید خیال

    باری اندر ملک این سلطان به کاری هم خوشیم

    چون عنان دولتت نه حد دست آویز ماست

    در گذرگاه سمندت با غباری هم خوشیم

    باده وصلت گوارا باد هر کس را کنون

    ما قدح ناخورده با رنج خماری هم خوشیم

    روی زرد ما و سنگ آستانت روز و شب

    این زر ار نقدی نیرزد، با عیاری هم خوشیم

    دردهای کهنه داریم از تو در دل یادگار

    گر تو ناری یاد ما، با یادگاری هم خوشیم

    گر میان عاقلان سنگی نداریم از خرد

    در ره دیوانگان با سنگساری هم خوشیم

    چون به گاه آمدن در دم به بند رفتنی

    تا هنوز اندر رهی، با انتظاری هم خوشیم

    گر چه جان خسرو از بیداد تو بر لب رسید

    جور یاران را شکایت نیست، باری هم خوشیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha