کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از دل پیام دارم، بر دوست چون رسانم

    آنجا که اوست، باری خود را درون رسانم

    آن باد را که آرد از تو پیامم، ای جان

    یک جان چه باشد او را، صد جان فزون رسانم

    گفتی که «خود مرا کس چون با کسی رساند»

    گر در حضور باشی، دانی که چون رسانم

    جان می بری ز سینه، وز دل گرانی غم

    تو دست خود مرنجان تا من برون رسانم

    گیرم جواب ندهی، دشنام گوی باری

    تا من بدان تمنا دل را سکون رسانم

    آنجا که کشته ای دل، شمشیر تیز بر کش

    تا سر نهم هم آنجا، هم خون به خون رسانم

    حکم ار کنی به مردن بر دیگران، تو دانی

    لیکن اگر به محشر گویی، کنون رسانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha