به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نفسی برون ندادم که حدیث دل نگفتم
سخنی نگفتم از تو که ز دیده در نسفتم
چه کنون نهفته گریم که شدم ز عشق رسوا
که به روی آبم آمد، غم دل که می نهفتم
من از آن گهی که دیدم به دو چشم خوابناکت
به دو چشم خوابناکت که اگر شبی بخفتم!
همه خلق خواند مجنون ز پی توام که هر دم
به صبا پیام دادم، به پرنده راز گفتم
من اگر ز دیده رفتم سر کوی تو، چه رنجی
که رهی ز دور رفتم، نه ستانه تو رفتم
شب من هزار ساله، تو به سینه طرفه کاری
که هزار ساله راهم به میان و با تو خفتم
رسدت که بوی خسرو نکشی که نازنینی
که من آن گل عذابم که ز خار غم شگفتم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.