به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عهدها را گه آن شد که ز سر تازه کنیم
مهرها را به دل خسته اثر تازه کنیم
غزل سوخته خواهیم از آن مطرب مست
داغ دیرینه خود باز ز سر تازه کنیم
جگر سوخته را ریش کهن بگشاییم
دردها را به همه شهر خبر تازه کنیم
دوست را درد دل خود به فغان یاد دهیم
باغ را ناله مرغان سحر تازه کنیم
باده نوشیم بران روی و پیاله هر دم
گر به نیمی رسد از خون جگر تازه کنیم
مست و لایعقل با دوست به بازار شویم
قصه عشق به هر کوچه و در تازه کنیم
چون خورده باده، لبش پاک کنیم از دامن
وز سر آلودگی دامن تر تازه کنیم
امشب آن است که افسانه هجران گوییم
ور ترا خواب برد، بار دگر تازه کنیم
زنده داریم از این پس شب، اگر عمر شود
پس دعای شه جمشید گهر تازه کنیم
زلف آشفته از آن روی به یک سوی نهیم
جان آزرده خسرو به نظر تازه کنیم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.