کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مدتی شد که نظر بر رخ یاری دارم

    بلبلم، این همه افغان ز بهاری دارم

    نازنینی ست که بهرش دل و دین می بازم

    خوبرویی ست که با او سرو کاری دارم

    مست دلدارم اگر می نبود، ورنه از آنک

    ساقی سر و قدی لاله عذاری دارم

    هر که پرسید که «تو دل سوی فلانی داری »؟

    هیچ منکر نشوم، گویمش «آری دارم »

    می روم غاشیه بر دوش غبار آلوده

    چه کنم خدمت دیوانه سواری دارم؟

    بامدادانش گرفتم که بیا می نوشیم

    گفت بگذار بخسپم که خماری دارم »

    خسروا، خدمت خوبان کنم از دیده،از آنک

    هر چه دارم من بیچاره ز یاری دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha