کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منزل عشقت که من پوشیده در جان می کنم

    رخ گواهی می دهد، هر چند پنهان می کنم

    جان که بند رفتن است و ماندنش از بهر آنست

    کز کمانت هر زمان من وعده پیکان می کنم

    توشه جانم گران گشت از برای آن جهان

    بس که غمهایت ذخیره از پی آن می کنم

    گفتیم «خاک درم بهر چه می داری به چشم؟»

    گریه چشمم را جراحت کرد، درمان می کنم!

    دیده ببرید این زمان از دیدن غمهای تو

    هر کجا شینم، دل خلقی پریشان می کنم

    غمزه می زد، گفتمش «چون عاشقان جان می کنند

    چیست آن، گفتا «برایشان مردن آسان می کنم

    ای که دل ها می ستد از خلق، گفتم «این چراست؟»

    گفت، «در بازار غم نرخ دل ارزان می کنم »

    جان و دل دادم خیالش را، کجا ماند به جا

    خسروا، چون دزد بر کالا نگهبان می کنم؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha