کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک سخن گر زان لب شکرفشان بیرون کشم

    صد دل گمگشته را از وی نشان بیرون کشم

    آرزو دارم میانت بنگرم بی پیرهن

    ماه من بگذار تاری از کتان بیرون کشم

    نیم مزد روی تو صد جان بود، آن هم چو نیست

    نیم جانی هست، اگر گویی، همان بیرو ن کشم

    ملک جان بدهم لبت را درب های بوسه ای

    هم به بوسه جان دیگر زان دهان بیرون کشم

    خط تو در چشم من بنشست، تدبیری بساز

    تا گلیم خود مگر ز آب روان بیرون کشم

    چون جهان را بیم طوفان است ز آب چشم من

    رخت هستی گر توانم، زین جهان بیرون کشم

    بس که آه آتشینم در جهان دارد گذر

    آبله، بینی، سراسر از زبان بیرون کشم

    ای ترا صد کشته چون من، چند گویی کز جفا

    خون بهمان ریزم و جان فلان بیرون کشم

    یک شبی مهمان خسرو باش تا از جور تو

    سینه را خالی کنم، راز نهان بیرون کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha