کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باده در ره، ساقیا، تا جای در جانش کنیم

    ور درون دل درون آید سبودانش کنیم

    در دل ما گر عمارت خانه ای کرده ست غم

    باده رانیم و به سیل تند ویرانش کنیم

    آدمی گر می خورد سر تا قدم گوهر شود

    ما همه از می گهر سازیم و غلتانش کنیم

    زهره گر در بزم ما یک جو بجنباند خرک

    گاوش از گردون فرو آریم و قربانش کنیم

    چون به رقص آیند مستان و کمان بر هم شکند

    چشم بدگر تیز بیند، تیربارانش کنیم

    ساقی خورشیدوش گر نور بخشد ماه را

    گر نه از خورشید خواهد نور، پایانش کنیم

    دل به سکرات است کش غم زهر داد اندر شراب

    یک دو شربت دیگرش بدهیم و آسانش کنیم

    ساقیا، گر زاهدان میخواره را کافر کنند

    ما به محراب دو ابرویت مسلمانش کنیم

    هر کسی گوید «مخور می، عقل فرمان می دهد»

    عقل، باری کیست در عالم که فرمانش کنیم؟

    باده در اسلام اگر گویی حرام این است کفر

    کاین چنین نعمت خوریم، آنگاه کفرانش کنیم

    مجلس آراییم، گر یاری قدم رنجه کند

    از زبان بنده خسرو گوهر افشانش کنیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha