کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر در تو ز دشمنان گر چه که صد جفا کشم

    دوستیم حرام باد ار ز تو پای واکشم

    غنچه دل به نازکی بشکندم بسان گل

    صبحدمی که ناگهان بوی خوش از صبا گشم

    طعنه زنی تو از جفا، من نه به ترک از صفا

    تحفه پادشاه را پیش در گدا کشم

    شرم ز دیده نایدم کو به تو دید، وانگهی

    خاک درت گذاشتم، منت توتیا کشم

    کشت فراق و کافرم، وه که بیا و زنده کن

    پیش چنان لب و دهان منت جان چرا کشم

    سر به در تو کرده خون می کنیم، ز در درون

    ناشده سر چو خاک راه، از تو چگونه پا کشم؟

    وای که خونم آب شد، چند ز دیده خون خورم

    آه که سوخت جان من، چند ز دل بلا کشم

    هر شبم از خیال تو دل ندهد زبان زدن

    من به چنین عقوبتی تا به سحر کجا کشم؟

    بخت ستیزه کار من این همه تاخت بر سرم

    خسرو مستمند را چند به ماجرا کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha