به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
سفیده دم چو در از ابر درفشان بچکد
به کام لاله و سون زلال جان بچکد
روان کن آن می چون آفتاب گرماگرم
چنان که خوی ز بناگوش دوستان بچکد
شراب آب حیات است وجان ما مسرور
که مرده زنده کند چون به خاکدان بچکد
خوشا کشیدن می بر بساط سبزه چو ابر
کشیده باشد و باران یگان یگان بچکد
چنان بر آب خود آید چمن ز ابر بهار
که هر زمان تری از شاخ ارغوان بچکد
به روی نازک گل تیز منگر، ای نرگس
که خون ز رویش ترسم بناگهان بچکد
ز شاخ سبزه چنان آب می چکد ز تری
که در ز خانه خسرو به هر زمان بچکد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.