کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غم دل زان خورم کانجاست آن بالای چون سیمش

    وگر نه دل که دشمن شد مرا، چه جای تعظیمش

    دهانش میم مقصود است و صد سبق از غمش خواندم

    نشد ممکن که یک روزی نهم انگشت بر میمش

    هزاران جان مسکینان دو نیم است از دهان او

    که آن سلطان بخنده می کند هر لحظه دو نیمش

    دلم را بذل جان فرمود پیراهن که می لرزد

    بسان مدخلان ترسم بران اندام چون سیمش

    مبادا حسن او را روز نیکو جز همان رویش

    که بهر کشتن ما ناز و شوخی کرد تعلیمش

    حکیم آن ماه را با من قران گفت و نمی دانم

    که خواهم بوسه داد و یا بخواهم سوخت تقویمش

    جهانی خوشدلی بودم که ناگه زد غمش بر من

    نبینی یک ده آبادان کنون در هفت اقلیمش

    وصیت می کنم جان را که هر دم بر سرش گردی

    وصیت این کنم باری چو خواهم کرد تسلیمش

    به کویش رفت خسرو تا دل گم گشته را جوید

    بدیدش ناگهانی و فتاد از بهر جان بیمش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha