کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    همی خواهم ترا بینم، نظر سویی که من دارم

    به خوبان دیدنم خو شد، عجب خویی که من دارم

    اگر بر خاک می غلتم مرا دیباست با رویت

    تعالی الله، عجایب پشت و پهلویی که من دارم

    ز بندت چون جهم آخر که هر یک بند زلفت را

    گره بر بسته ام محکم به هر مویی که من دارم

    جفایت هر که را گویم همه کس روی تو بیند

    به پیشت چون توان دیدن بدین رویی که من دارم

    ترازو کردی از من تیر و گویی بر کشم آن را

    چه خواهی برکشیدن زین ترازویی که من دارم

    اشارت کن ز ابرو تا کشم سر زیر پای تو

    کز آن چوگان توان بردن چنین گویی که من دارم

    صبا دی آمد از کویت دماغم خوش شد از بویت

    دماغی خوش توان کردن ازین بویی که من دارم

    دو چشمم جوی شد، گر تو نداری آرزوی من

    تماشا هم نمی آیی درین جویی که من دارم

    لطیفه گوییم، خسرو، توانی زیست در هجرم

    توانم، خاصه با این زور بازویی که من دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha