کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سودای سر زلفت کاندر دل و جان دارم

    ز اندیشه دلم خون شد تا چند نهان دارم

    گر سر ننهم پیشت، خاکی بنهی بر سر

    من سرمه کنم آن را، در دیده جان دارم

    از تو نگرانیها افتاد مرا در دل

    تا چند به روی تو دیده نگران دارم

    بی خواب کنی چشمم، تو دیده آن داری

    چون باز کنم پیشت، من زهره آن دارم

    گردد دلم از عشقت گرداب بلا شد غم

    تا چند ازین طوفان خود را به کران دارم

    گفتی که بیا بر من، اندیشه مدار از کس

    گر بخت دهد یاری، اندیشه آن دارم

    با تو چه دهم هر دم، چون هست دم سر دم

    گل را چه برم مهمان، چون باد خزان دارم

    در هجر تو خسرو را اینک به لب آمد جان

    جانی که رسد بر لب چندش به زبان دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha