به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
به چشم تر دمی کاندر دل بریانش می دارم
وی اندر خواب و من نزدیک خود مهمانش می دارم
خیال زلف او را رنجه می سازم، بیا، ای جان
که بیرون آید، آنگه چشم بر جولانش می دارم
رخ او بینم و با خویشتن گویم، نمی بینم
عجایب غیرتی کز خویشتن پنهانش می دارم
اگر میرم، فسوسی نیست بر جانم، جز این حسرت
که جان بویش گرفت از بس که اندر جانش می دارم
هنوز از غارت سیمین برآن آخر نمی گردد
دل خسرو که، چندین سال شد، ویرانش می دارم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.