کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من و شبها و یاد آن سرکویی که من دانم

    دلم رفته ست و جان هم می رود سویی که من دانم

    صبا بوهای خوش می آرد از هر بوستان، لیکن

    که خواهد زیست، چون می نارد آن بویی که من دانم

    سر خود گیر و رو، ای جان دل برداشته، از تن

    که این سر خاک خواهد گشت در کویی که من دانم

    اگر تن مو شد و گر بگسلد جان نیز، گو بگسل

    مرا از دل نخواهد رفت آن مویی که من دانم

    بسوزی هر چه هست، ای باد، اگر آن سو رسی، اما

    به تندی نگذری زنهار بر رویی که من دانم

    چو کشتن رسم خوبانست، جان، گر حیله می دارم

    ذخیره می کنم از بهر بدخویی که من دانم

    چه پیچم بر درازیهای شب تهمت، چه می دانم؟

    که هست این پیچش خسرو ز گیسویی که من دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha