کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای باد، لطفی کن برو در کوی جانان ساکنک

    احوال من در گوش او یک لحظه بر خوان ساکنک

    گر خسته ای آمد به جان، گر زنده می خواهی دلی

    از لعل شکر بار خود بفرست درمان ساکنک

    رفتم ز جان برخاستم در خواب بود آن نازنین

    از خواب خوش برخاستم ترسان و لرزان ساکنک

    چون خاست او از خواب خوش، افتادم اندر پای او

    برداشت سر از پای خود خندان و نازان ساکنک

    گفتم که ای گلروی من، وقتی نگشتی آن من

    گفتا که من آن توام، بیم رقیبان ساکنک

    با یار بودم ساعتی رفتم، به باغ و بوستان

    در باغ و بستان آمدم افتان و خیزان ساکنک

    بر روی و مویش بوسه ها می دادم و می گفت او

    چون کافران غارت مکن آخر مسلمان ساکنک

    دشنامها می داد او هر دم به زیر لب مرا

    من روی خود بر پای او نالان و مالان ساکنک

    خسرو اگر در کوی تو رفتن نداند روز را

    لابد رود در نیم شب از خلق پنهان ساکنک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha