کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جهان به خواب و شبی چشم من نیاساید

    چو دل به جای نباشد، چگونه خواب آید؟

    غلام نرگس نامهربان یار خودم

    که کشته بیند و بخشایشی نفرماید

    چو مایه هست زکاتی بده گدایان را

    که مال و حسن و جوانی به کس نمی یابد

    کسی که در دل شب خواب بی غمی کرده ست

    بر آب دیده بیچارگان نبخشاید

    هلاک من اگر از دست اوست، ای زاهد

    تو جمع باش که عمر از دعا نیفزاید

    چه کم شود زتو، ای بی وفای سنگین دل

    به یک نظاره که درمانده ای بیاساید

    دلم مشاهد ساقی و روی در محراب

    بیار می که ز تزویر هیچ نگشاید

    ز من مپرس، دلا، گر تو توبه می شکنی

    که مست و عاشق و دیوانه را همین شاید

    به زندگی نرسد چون به ساعدت خسرو

    بکش، مگر که به خون دست تو بیالاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha