کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مستی گرفت شیوه آن چشم پر خمارش

    شد ختم جان فزایی بر لعل آبدارش

    تا باغ حسن گیرد نزهت، قضا نهاده

    سروی ز قامت او بر طرف جویبارش

    افزود مهرش آندم دل را که بی حجابی

    بنمود روی تابان خورشید سایه دارش

    آوازه بت حسن بنشست بی توقف

    ناگاه چون بر آمد از روم و زنگبارش

    از شب اثر نماند، از شام چون بیاید

    از شش جهات گیتی از ماه پنج و چارش

    بکشا ز قفل یاقوت آن درج زر به خنده

    کارم روان ز دیده گوهر بسی نثارش

    خونریز تیر غمزش زان روی شد که دارد

    در نیم روز مسکن چشم سیاه کارش

    ظلمش گذشت از حد زان قصه غصه کردم

    تا داد من ستاند ثانی شهریارش

    تا قافیه است باقی راند کلام خسرو

    لیکن طریق احسن اینجاست اختصارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha