کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به سنگی چون سگان از دور خرسندم ز دربانش

    سگ آن عزت کجا دارد که بنشانند بر خوانش؟

    به بازوی من گردن زده کی باشد این دولت؟

    که در گردن درآرم تنگ دستی چون گریبانش

    ز دور انگشت می خایم، به حیلت، چون نمی یابم

    ز بخت شور کانگشتی رسانم بر نمک دانش

    چه طعنه بر گرفتاری که او مانده ست از یاری

    همو می داند و جانش که تنها جسته بر جانش

    سر و سامان چه خواهی، ای نکو خواه، اندرین فتنه

    اسیری را که نی سرکار می آید نه سامانش

    چو خوردم بی اجل تیرش دمی بگذارد کز گریه

    بشویم خون غم پرورد خود از نوک مژگانش

    غبار آلوده خون عاشقی با اوست سرگردان

    هر آن ذره که بالا می رود از گرد یک رانش

    ببوسی آستان کعبه، ای باد، ار رسی از ما

    که ما گم گشتگان مردیم تشنه در بیابانش

    شنیدن هوی خسرو گر نیارد، دارد معذورش

    که بوی خون دل می آید از فریاد و افغانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha