کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خواهم که سیر بینم روی چو یاسمینش

    لیک آفتی ست فتنه، می ترسم از کمینش

    بسیار زهد و توبه باطل شد از لبانش

    فتنه ست آنکه گه گه بینند شرمگینش

    دل رفت و روزها شد کز وی خبر نیامد

    ای دور مانده چونی در زلف عنبرینش

    طاقت ندارد آن رخ از نازکی نفس را

    ای باد تند مگذر بر برگ یاسمینش

    ای جامه دار، ازینسان چستش مبند یکتا

    کز بخیه نقش گیرد اندام نازنینش

    باری به تیغ راندن آن ساعدش ببینم

    خیز، ای رقیب بدخو، بر مال آستینش

    گویند شادمان شو شستی، ز غمزه او

    من پشتیی که دارم کایمن شوم ز کینش؟

    من خود ز بهر خوبی بر روی او نیارم

    لیکن تو گفت بشنو، بدخو مکن چنینش

    خسرو، به یک نظاره دل را به باد دادی

    گر جان به کارت آید بار دگر مبینش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha