کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پرتو خورشید بین تابنده از روی قمر

    شاد باش، ای روشنی روی نیکوی قمر

    راست چون ماه نوم کاهیده و زار و نزار

    کز پس ماهی بود یک روز پهلوی قمر

    هر شبی تا صبح بیدارم به بازی خیال

    سر به روی خاک ماندم، چشم بر روی قمر

    ای دل، ار خواهی که حلوایی خوری از عید وصل

    من حلالت می نمایم، آنگه ابروی قمر

    ماه من چاه زنخدان تو شد از خوی پر آب

    پاک کن کز وی در آب افگنده گوی قمر

    نیکوان خاک تواند، ای ماه، در تو کی رسند؟

    کی رسد خاکی که اندازد کسی سوی قمر؟

    گشت پنهان می کنی و منع خسرو بیهده است

    زانکه شبگردی نخواهد رفتن از خوی قمر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha