امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹۱: پرتو خورشید بین تابنده از روی قمر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پرتو خورشید بین تابنده از روی قمر شاد باش، ای روشنی روی نیکوی قمر راست چون ماه نوم کاهیده و زار و نزار کز پس ماهی بود یک روز پهلوی قمر هر شبی تا صبح بیدارم به بازی خیال سر به روی خاک ماندم، چشم بر روی قمر ای دل، ار خواهی که حلوایی خوری از عید وصل من حلالت می نمایم، آنگه ابروی قمر ماه من چاه زنخدان تو شد از خوی پر آب پاک کن کز وی در آب افگنده گوی قمر نیکوان خاک تواند، ای ماه، در تو کی رسند؟ کی رسد خاکی که اندازد کسی سوی قمر؟ گشت پنهان می کنی و منع خسرو بیهده است زانکه شبگردی نخواهد رفتن از خوی قمر امیر خسرو دهلوی