کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شد دل من خون ز داغ هجر او یارب کیش

    بینم و از دیده و دل آورم نقل و میش

    دی به ره بود او روان و من فتادم بر زمین

    می شد او چون آفتاب و من چو سایه از پیش

    شرح روزنها که از تیر تو دارد سینه ام

    تا بگوید پیش تو بنواز یک دم چون نیش

    تا ز تاب عارضش خلقی بسوزد هر زمان

    می زند بر آتش رخسار او آب خویش

    آنکه بر خاک درت لاف از گدایی می زند

    کی به پیش چشم آید شاهی روم و ریش؟

    راه عشق این است اگر، بسیار خسرو را هنوز

    ره بباید کرد تا وادی درین منزل طیش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha