کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باد نوروز آمد و درهای بستان کرده باز

    گل جهانی را به روی خویش خندان کرده باز

    غنچه بهر صد درم گل را به زندان کرده بود

    زر بداد آن گه صبا و قفل زندان کرده باز

    در عرق شد غنچه از گرما و تنگ آمد ز خویش

    باد خوش می آید، از گرما گریبان کرده باز

    چرخ گردان بهر ما را ساخت از گل کوزه ها

    ابر آن گه کوزه ها بر آب حیوان کرده باز

    بالش سلطان گل در بارجای شاخ بین

    کو ز بهر بار دادن چتر سلطان کرده باز

    چند سوزی زلف سنبل، بینی، ای نرگس، ترا

    آرزوی دیدن خواب پریشان کرده باز

    یارب، این ابر است در صحن چمن گوهر افشان؟

    یا شهنشاه جهان دست زر افشان کرده باز

    تا ز خسرو دست گیری یافت در مدحش قلم

    از سخن گفتن زبان بر در عمان کرده باز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha