کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به ره جولان که دی سلطان من زد

    سنان در سینه ویران من زد

    خوشم کاندر پیش می رفتم، اسپش

    لگد بر جان بی سامان من زد

    نکردم ایستادی، گریه، هر چند

    دوید و دست در دامان من زد

    چه گریه است این که دل رست و جگر نیز

    به هر خاکی که این باران من زد

    چراغ وصل من نفروخت، هر چند

    که عشق آتش به خان و مان من زد

    دلم ویران شد و دزد خیالش

    درین ویرانه راه جان من زد

    غلام اوست خسرو، گر کشد زار

    نباید طعنه بر سلطان من زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha