به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
عشاق هر شب از تو به خوناب خفته اند
چون شمع صبح مرده و بی تاب خفته اند
خفتند هر کسی ز پی خواب دیدنت
بیداری کسان که پی خواب خفته اند
آخر نصیحتی بکن آن هر دو چشم را
مستند در میانه محراب خفته اند
صد خون بکرده اند رقیبان کافرت
آگه نبیند ز آه جگر تاب خفته اند
می ده به خاک جرعه ایشان که نزد تو
بر دست کرده جام می ناب خفته اند
از ما چه آگهیست کسان را که تا به روز
بی التفاوت در شب مهتاب خفته اند
یک شب برون خرام، نظر کن به کوی خویش
تا چند خون گرفته به هر باب خفته اند
در آرزوی خاره رخساره تواند
شاهنشهان که بر سر سنجاب خفته اند
خسرو، ز خفتگان درش خاستن مجوی
کایشان ز زخم ناوک پرتاب خفته اند
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.