کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ببار باده روشن که صبح روی نمود

    که در چنین نفسی بی شراب نتوان بود

    شراب در دلم و توبه هم، کجاست قدح؟

    که دل بشویم از آن توبه شراب آلود

    گرفت شعله شوقم به زیر دجله می

    که دل تمام بسوزد، گرش نریزی زود

    کجا زیم من مسکین که جانست وام نگار

    فراق تندتر از وام دار ناخشنود

    علاج خویش مکن ضایع، ای طبیب، اینجا

    که بر جراحت عاشق، دوا ندارد سود

    به پند باز نیایم که زور پنجه عشق

    عنان صبر و سلامت ز دست من بر بود

    گمان مبر که یکی چون فراق دوست بود

    اگر هزار جفا آید از سپهر کبود

    دریغ باشد بر ناکسی چو من عشقت

    که بر صلایه زرین درمنه نتوان سود

    لقای یار که تسکین دوزخ دل ماست

    حدیث باغ خلیل است و آتش نمرود

    ز طب عشق من، ای کت حسد همی آید

    بیا که بینی خاکستر آنکه دیدی عود

    ازان سیاه شود هر نماز شام جهان

    کز آتش دل خسرو رود به گردون دود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha