کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو کارهای جهان است جمله بی بنیاد

    حکیم در وی ننهاد کارها بنیاد

    مشو مقیم در آبادی خراب جهان

    چو کس مقیم نماند در این خراب آباد

    مبین که ملک فرو بست شمع دولت را

    بسی چراغ سلیمان که کشته گشت ز باد

    مپر ز باد غرور ار بلندییی داری

    که خس بلند شد از باد، لیک باز افتاد

    چو هست بنده خلق آدمی ز بهر طمع

    خوشا کسی که ازین بندگی بود آزاد

    چنان بزی که نمیری، اگر توانی زیست

    چو هر که هست به عالم برای مردن زاد

    از آن خویش مدان، خسروا، که عاریت است

    متاع عمر که دادند، باز خواهی داد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha