امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۹۵۲: چو کارهای جهان است جمله بی بنیاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو کارهای جهان است جمله بی بنیاد حکیم در وی ننهاد کارها بنیاد مشو مقیم در آبادی خراب جهان چو کس مقیم نماند در این خراب آباد مبین که ملک فرو بست شمع دولت را بسی چراغ سلیمان که کشته گشت ز باد مپر ز باد غرور ار بلندییی داری که خس بلند شد از باد، لیک باز افتاد چو هست بنده خلق آدمی ز بهر طمع خوشا کسی که ازین بندگی بود آزاد چنان بزی که نمیری، اگر توانی زیست چو هر که هست به عالم برای مردن زاد از آن خویش مدان، خسروا، که عاریت است متاع عمر که دادند، باز خواهی داد امیر خسرو دهلوی