به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تا رخ تو زلف ترا پیش کرد
زلف تو مه را به پس خویش کرد
چشم تو دی ملک جهان می گرفت
مست شد آن غمزه و فرویش کرد
دوش دهانت نمکی می فشاند
قطره چکید و جگرم ریش کرد
کرد دلم پاره و دانی که کرد
تیر تو، ای کافر بدکیش، کرد
چشم تو در خواب شد او را بگوی
در نتوان بر سگ خود پیش کرد
خامه خسرو نتواند نوشت
آنچه غمت بر من درویش کرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.