کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو آن شوخ شب در دل زار گردد

    مرا خواب در دیده دشوار گردد

    دلم گرد آن زلف گردد همه شب

    چو دزدی که اندر شب تار گردد

    شب و روز گردد در آن کوی جانم

    چو بادی که بر بام و دیوار گردد

    بلایی جز این نیست بر جان مسکین

    که آن شوخ در سینه بسیار گردد

    مرا کشت و بیداری بخت ما را

    هوس هم نیاید که بیدار گردد

    طبیبم همان به که سویم نیاید

    که ترسم ز درد من افگار گردد

    چو بیزار شد یار، جان کیست، باری

    رها کن که او نیز بیزار گردد

    گرفتار از طعن بدگوی، یارب

    به روز بد من گرفتار گردد

    چگونه کند وصف آن روی خسرو

    که در دیدنش عقل بیکار گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha