به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مدتی شد که یار می ناید
وان بت گلعذار می ناید
جان خود را شکار او کردم
رغبتش بر شکار می ناید
می شمارند بس که یارانش
بنده خود در شمار می ناید
تا برآورد گرد از دلها
زو دلی بی غبار می ناید
روزگاری که پیشم آمد ازو
پیش او روزگار می ناید
آرزویم کنار او چه شود؟
کارزو در کنار می ناید
دل من کز قرار خویش برفت
دیر شب برقرار می ناید
مکن، ای دوست، ذکر صبر به عشق
که مرا استوار می ناید
خسروا، گرد عشق می گردی
مگرت جان به کار می ناید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.