کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی که بهر تو جان باختن هوس دارد

    چه غم ز شحنه و اندیشه از عسس دارد

    سرشک من همه سیماب شد، نمی دانم

    که کیمیای صبوری کدام کس دارد؟

    من غریب به راه امید خاک شدم

    خوش آن کسی که بر آن پای دسترس دارد

    مرا پسین نفس زیستن هوس، وان مست

    به خواب ناز کجا پاس این نفس دارد؟

    هلاک خویش همی گویم، ار چه می دانم

    که انگبین چه غم از مردن مگس دارد؟

    تو خفته می گذر، ای ماهروی مهدنشین

    که بار بر شتر است و فغان جرس دارد

    برفت جان زتن من در آن جهان و هنوز

    ز بهر دیدن تو روی باز پس دارد

    تو خود به بوسه دهی جان، ولی نیارد گفت

    که باز مرده تو زندگی هوس دارد

    بلاست میل تو در روزگار خسرو، از آنک

    چه دوستیست که آتش به سوی خس دارد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha