کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی که بوی تواش در دماغ می افتد

    ز زندگانی خویشش فراغ می افتد

    شدم ز زلف تو دیوانه، آه مسکینی

    که این خیال کجش در دماغ می افتد

    به قطره سوز دل من همی کشد زین چشم

    چو شعله شعله گلی کز چراغ می افتد

    نمی زید که دل سوخته ست خوردن او

    بگوی اگر چه که بر کشته داغ می افتد

    خبر ز داغ دلم می دهد به بوی جگر

    ز خون دیده که بر جامه داغ می افتد

    ز بهر سوزش مرغان به باغ من چه روم؟

    که ناله می کنم آتش به باغ می افتد

    من اوفتاده به پایان، نهفته پیش درش

    لبش به خنده که خسرو به لاغ می افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha