کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل می بری به رفتن و هر کو چنان زود

    مردم زمین ز دیده کند تا بدان رود

    هنگام باز رفتن تو مردن من است

    ناچار مردنی بود آن دم که جان رود

    هر خامشی که روی تو بیند فغان کند

    هر گه که پیر سوی تو آید، جوان رود

    من منت جفای تو بر جان نهم، از آنک

    شمشیر دوستان همه بر نیکوان رود

    کوشم که نام تو نبرم، لیک چون کنم؟

    چون هر چه در دل است مرا بر زبان رود

    آسان مگیر آه و دم سرد عاشقان

    ای دل، مباد بر تو که باد خزان رود

    فریاد خواسته ست، بگوییش، ای رقیب

    تا چند گه ز دیده مردم نهان رود

    ای مه، کجا رسی به رکاب نگار من

    گیرم که خود عنان تو بر آسمان رود

    ما را نه بخت یار و نه یار آشنا، دریغ

    این عمر بی بدل که همه رایگان رود

    خسرو، اگر بتان به قصاصش روان کنند

    خوشدل چنان رود که کسی میهمان رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha