کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن نخل تر که آب ز جوی جگر خورد

    بیچاره بلبلی که از آن نخل برخورد

    کشت شبت به دست نیاید، وه ای رقیب

    جایی که پا گرفت، خدنگ سحر خورد

    من بیخود اینچنین ز رخش گشتم، ای حریف

    ورنه کسی شراب ز من بیشتر خورد؟

    من کیستم که بر در تو پی سپر شوم؟

    حاشا که خون من به چنان خاک در خورد

    جان شد خراب هم به می اول و هنوز

    دیوانه باش تا دو سه روزی دگر خورد

    بهرمی مراد فراوان بود حریف

    مرد آن بود که تیغ سیاست به سر خورد

    ای پاسبان، ز خواب چه پرسی، ز عمر پرس

    تا آنکه جاهل است غم خواب و خور خورد

    خوش طوطیی ست خسرو مسکین به دام هجر

    کز بخت خویش غصه به جای شکر خورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha