به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بر من، ار دولت وصل تو مقرر می شد
کارم از لعل گهر بار تو چون زر می شد
دوش گفتم، نتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو مرا خواب مقرر می شد
شرح هجران تو گفتم، بنویسم، لیکن
ننوشتم که بسی عمر دران سر می شد
بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک
خانه دیگر ز خیال تو منور می شد
عقل وارون ز تمنای تو منعی می کرد
عشق می آمد و او نیز مسخر می شد
گر چه بسیار بگفتم نیامد در گوش
خوش تر از نام تو، با آنکه مکرر می شد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.