کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نیست به دست امید بخت مرا آن کمند

    کافتدش از هیچ رو صید مرادی به بند

    دعوی عیاریم رفت به کویش فرود

    ز آنکه سرم پست شد کنگر قصرش بلند

    بی سر و پا می دویم تا به کجا سر نهیم

    بارگی شاه شد گردن ما در کمند

    تنگ میا زآه من، چشم بدان از تو دور

    نیست رخ خوب را چاره ز دود سپند

    در ره جولانت چون دیده ما خاک شد

    دیده بسی در رهست دور ترک ران سمند

    هستم ازان گفت تلخ در سکرات فنا

    از دمت آخر دمی چاشنیی ده ز قند

    ای که به بازار حسن قیمت خوبان کنی

    پیش زلیخا مگوی «یوسفی آنجا به چند؟»

    سوخته از پند خلق سوخته تر می شود

    کاتش عشق است تیز باد وزان است پند

    خسرو اگر عاشقی بیم ز کشتن مدار

    پیش رخ نیکوان جان نبود ارجمند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha