کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل بی رخ تو در گل و گلشن نه ایستاد

    خاطر به سوی لاله و سوسن نه ایستاد

    دامن کشان به نازکشی تا روان شدی

    یک پای اهل زهد به دامن نه ایستاد

    عاشق جهان گرفت که تاب رخت نداشت

    بلبل به دشت رفت و به گلشن نه ایستاد

    بین سخت جانیم که چسان می زیم هنوز؟

    تیر مژه به دل که بر آهن نه ایستاد

    ای دیده، آب خویش نگهدار بعد ازین

    کاتش به ده رسید و به خرمن نه ایستاد

    گویند منگرش، مگر از فتنه جان بری

    بسیار خواستم که دل من نه ایستاد

    گویند منگرش، مگر از فتنه جان بری

    بسیار خواستم که دل من نه ایستاد

    از آه بنده دیده همسایگان تهی

    کم خشک شد که دیده به روزن نه ایستاد

    من جامه چون قبا نکنم کز فغان من

    یک جامه درست به یک تن نه ایستاد

    خسرو به راه عشق سلامت مجو، از آنک

    تیغی ست این که بر سر گردن نه ایستاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha