کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر جام غم فرستی، نوشم که غم نباشد

    کانجا که عشق باشد، این مایه کم نباشد

    سودای تست در جان، نقشت درون سینه

    حرفی برون نیفتد تا سر قلم نباشد

    من خود فتوح دانم مردن به تیغت، اما

    بر تیغ تو چه گویی، یعنی ستم نباشد؟

    خونم حلال بادش تا کس دیت نجوید

    کاندر قصاص خوبان قاضی حکم نباشد

    ای دوست، تا نخندی بر پای لغز عاشق

    دانی که مست مسکین ثابت قدم نباشد

    نزدیک اهل بینش کور است و کور بی شک

    عاشق که پیش چشمش رنگین صنم نباشد

    گفتی که عشق نفتد تا خوب نبود، آری

    نارد شراب مستی تا جام جم نباشد

    ای باد صبحگاهی، کافاق می نوردی

    گر دیده ای، نشان ده، جایی که غم نباشد

    خسرو، تو خودنشینی با عاشقان، و لیکن

    در صیدگاه شیران سگ محترم نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha