کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یاری که بر جدایی اویم گمان نبود

    ماهی نبود آن که شبی در میان نبود

    بیگانه وار از سر ما سایه وا گرفت

    ما را ز آشنایی او این گمان نبود

    دامانش چون گذاشت حق صحبت قدیم؟

    گیرم که دست هیچ کسش در میان نبود

    گل آمد و به باغ رسیدند بلبلان

    وان مرغ رفته را هوس آشیان نبود

    زامید وصل زیستنم بود آرزو

    ورنه فراق یار به جانی گران نبود

    جانم به جان و من نه ام از زندگان، از آنک

    زو بود جمله زندگی من ز جان نبود

    رفتم به بوی صحبت یاران به سوی باغ

    گویی به باغ زان همه گلها نشان نبود

    خسرو، اگر گل تو ز گلزار شد، منال

    دانی که هیچ گه چمن بی خزان نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha