کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز آن شکار دوست، ز ابرو کمان کشید

    دل صید کرده تیر مژه سوی جان کشید

    گفتم به مغز شست غمت، باورم نداشت

    مغزم به تیزی مژه از استخوان کشید

    دل دوش می پرید که من مرغ زیرکم

    آمد، به دام زلف خودش موکشان کشید

    بتوان کشید تافتگی های زلف او

    لیکن چو تیر غمزه زند چون توان کشید

    بالا کشید زلف و دلم کی رسد به من

    کو را به بام برد و ز ته نردبان کشید

    گیرم عنان صبر ز دستش، و لیک صبر

    خود رفت آنچنان که نخواهد عنان کشید

    خسرو ز گلرخان به دم سرد مبتلاست

    چون بلبلی که زحمت باد خزان کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha